این مقاله بخشی از کتاب درسهایی از یک کارآفرین موفق جناب حاج حسن آقاجانی است.
جهت دانلود متن کامل کتاب به این لینک مراجعه فرمایید.
ازدواج
من (حاج حسن آقاجانی) در بیسـت سـالگی به پیشـنهاد پدرم ازدواج کردم. همسـرم سـاکن تهران بـود. پـدرم معتقـد بود که جـوان باید بیـن هجده تا بیسـت سـالگی ازدواج کند، لـذا در آن موقـع ایشـان عجلـه داشـت کـه مـن ازدواج کنـم، ولی خیلـی طبیعی بـا مـن برخـورد می کـرد و طـوری نبود کـه بگوید حتمـا باید بـا فلان خانـواده و دختـر وصلـت کنـی، بلکـه می گفت: تـا خودت نپسـندی نمی شـود. سـر انجام ازدواج مـن بـا خانـواده ای مذهبی و کاسـب بـازاری به نـام «حاج آقـا کیمیـا»، از دوسـتان پدرم سـر گرفت.
ایشـان محصـولات خود مـا را در بازار بـه صـورت تجارتـی می فروخـت. قمی الاصـل بـود، ولـی چنـد سـال بـود در تهران سـاکن شـده بودنـد و در اولیـن برخوردم با همسـرم همدیگر را پسـندیدیم و ازدواج خیلـی زود صـورت گرفت. مـن معتقـدم ازدواج انسـان را کامـل میکنـد. شـهوت چیـزی اسـت کـه در وجود انسـان هسـت و همیشـه خود را به روشهای مختلف نشـان می دهد و در سـن جوانـی اگـر مهـار نشـود، اتفاقات بـدی می افتد، این اسـت کـه پیامبر(ص) هـم فرمودنـد: «کسـی که ازدواج کند نیمـی از دین خـود را حفظ کرده اسـت.»
جهت مطالعه کامل متن کتاب درسهایی از یک کارآفرین موفق روی این لینک ضربه بزنید.
مدیریت غریزه جنسی
در اثـر ازدواج، غریـزۀ جنسـی در مسـیر طبیعـی خـود قـرار می گیـرد و انسـان از گناهـان و خطـرات و هیجانـات روحـی کـه از ناحیـۀ ایـن غریـزه او را تهدیـد میکننـد؛ حفـظ می شـود. همچنیـن باعـث می شـود کـه انـرژی و نیرویـی کـه انسـان بـرای کنتـرل ایـن غریـزه بـه کار می بنـدد در مسـیر کمـال آدمـی بـه کار گرفتـه شـود.
نکتـه دیگـر این کـه: ازدواج بـه یکـی از نیازهـای اساسـی انسـان پاسـخ می دهـد و زمانـی کـه نیازهـای اساسـی اش بر آورده شـود بهتـر می تواند در مسـیر رشـد گام بردارد. آدمـی بـا ازدواج و ارضـای عاقلانۀ غریزه جنسـی به تعـادل میرسـد و فکـر او از هیجـان و توهّـم و خیـال، نجـات می یابـد. شـما ببینـد اروپایی هـا رشـد فـوق العـاده ای در علـم دارنـد. البته ما قسـمتی از رفتارهـای آن هـا را قبـول نداریـم، امـا بـه نظـرم یکـی از علـل پیشـرفت آن هـا ایـن بـوده کـه غریزه جنسـی خـود را ارضـا کرده انـد.
البته مـا روش هـای آن ها را در ارضـای غریـزه جنسـی، درسـت نمی دانیـم. ولـی صحبت مـن دربـارۀ اصلِ قضیـه اسـت، نـه روش هـای آن. اگـر ما دسـتگاهی داشـتیم کـه مغز یـک جوان هجـده سـاله را کـه روی صندلی دبیرسـتان نشسـته کنتـرل می کرد بـاور کنید این دسـتگاه نشـان مـی داد کـه درصـد زیـادی از وقـت تخیلی و فکـری ایـن جوان ،حـول و حوش مسـائل جنسـی اسـت. اروپایی ها چـون آزادی جنسـی دارند، آن را ارضـا میکننـد، لـذا بـا تمرکز بیشـتری به مسـائل علمی می اندیشـند. اسـلام روش بهتـری نسـبت بـه ادیـان دیگـر نشـان داده و بـر ازدواجِ بـه موقـع، توصیـه کرده اسـت. مـن معتقـد بـه ازدواج به شـیوۀ اسـلام هسـتم، و نظـرم ایـن اسـت کـه وقتـی دختر و پسـر بـه سـن ازدواج رسـیدند و حرفی نداشـتند، بایـد ازدواج کننـد، الان سـنِّ ازدواج در پسـران و دختـران مـا بـالا رفتـه کـه خیلـی بد اسـت.
ازدواج دیر هنگام
تاثیرات ازدواج دیر هنگام در جامعـه مـا معلـوم و روز بـه روز عـوارض ناشـی از آن ظاهـر می شـود، شـاید بسـیاری از اختلافـات و طلاق هـا ناشـی از همین رسـم غلطی اسـت کـه در جامعـه ما شـاهد آن هسـتیم؛ یعنی ازدواج در سـنین بالا. امـا من به موقـع یعنـی در بیسـت سـالگی ازدواج کـردم و همین، امـر مهمی بود و به رشـد مـن خیلـی کمک کرد. و لـذا توصیه ام بـه فرزندانـم و همـکاران و کارگرانم چنین بـوده و هسـت و به شـما جوانـان عزیزی کـه خاطرات مـرا می خوانیـد نیز همین اسـت کـه بـه موقع و در حدود بیسـت سـالگی ازدواج کنیـد و نگذارید به سـنین بالاتـر بـرود، و بدانیـد خداونـد با دسـت قدرت خود مشـکلات زندگی مشـترک شـما را حـل می کند.