این مقاله بخشی از کتاب کارآفرینی برای جوانان جناب حاج حسن آقاجانی است.
جهت دانلود متن کامل کتاب به این لینک مراجعه فرمایید.
دولت و کارآفرینی
خیلی اوقات که از شغل و کارآفرینی میگوییم، افراد مختلف م یگویند که دولت حمایت نمی کند! دولت اشتغال ایجاد نمی کند! دولت وام نمی دهد! دولت باید شغل ایجاد کند! و… تمامی مباحثی که تاکنون داشتیم در این راستا بود که ما برای ایجاد اشتغال و کسب و کار، نیاز چندانی به دولت نداریم و با انگیزه، تلاش، ذکاوت، نیازسنجی و استمرار می توانیم با کمترین هزینه در شهر و روستا و با هر سن و جنسی ایجاد شغل کنیم و برای خودمان، خانواده مان و جامعه مان مفید باشیم. لیکن تجربه کشورهای مختلف خصوصا کشورهایی مثل چین و هند که با وجود جمعیت فراوان، توانسته اند اشتغال زیادی ایجاد کنند به ما ثابت می کند که در این جوامع، دولت نه تنها منفی و خنثی نبوده که نقشی مثبت و اثرگذار در ایجاد اشتغال داشته و نباید از نقش آن در توسعه اشتغال غافل ماند. از این رو من در ادامۀبحث ها و گفت وگو ها، مطالبی مختصر را در خصوص نقش دولت در حمایت از کسب و کار های کوچک و مه مترین وظایف دولت در این مسیر، بیان م یکنم. ابتدا باید بگوییم منظور من از دولت، فقط قوه مجریه نیست بلکه مجموعه یک نظام حکومتی است؛ یعنی در بحث اشتغال نه فقط قوه مجریه، بلکه قوه مقنّنه، قضائیه و دیگر نهاد ها و ارکان های حاکمیتی و سیاسی و امنیتی، هم دخیلند؛ منتها در این میان، قوه مجریه – که همان دولت باشد- با مجموعه وزارت خانه ها و اداره هایی که تحت پوشش دارد و مسئول تنظیم بودجه و مسائل مالی است، نقش برجسته تری دارد.
نکته دیگر این که: دولت نباید در مسئله تولید و اشتغال، به صورت مستقیم دخالت کند، بلکه باید نقش حمایتی را داشته باشد و با ایجاد زیرساخت ها و بسترهای مناسب، کسب وکارها را رونق ببخشد. آن چه در اینجا به آن ها خواهم پرداخت همین بسترسازی ها و نقش های حمایتی دولت است. و این که دولت چه وظایفی در این راستا دارد. لذا با هم این موارد را مرور می کنیم:
-
ایجاد امنیت
مردم برای زندگی به «امنیت » نیاز دارند. همه فعالیت های فردی و اجتماعی انسان ها در سایه امنیت صورت م یگیرد. امنیت همچون هوای پاک است و برای ادامه حیات ضروری است و زندگی در جامعه ناامن، همچون تنفّس در هوای نا پاک، سبب آلودگی و بیماری است. در جامعۀ ناامن، قانون رنگ می بازد و هر کس برای جلب منافع حداکثری، از پایمال کردن حقوق دیگران ابایی ندارد. در بحث اقتصاد و اشتغال هم امنیت، نقش اول را دارد، زیرا تا فضای مناسب نباشد نمی توان به کار و تولید پرداخت. در جامعه ناامن، فعالیت های اقتصادی دچار رکود می شود و هیچ کس فکر و روان آسوده ای ندارد تا بتواند برای تولید برنامه ریزی کند. وظیفۀ دولت آن است که با ایجاد امنیت، به امر تولید و اشتغال کمک کند. روشن است که این وظیفه جنبه های مختلفی دارد؛ یک جنبه آن، امنیت معمولی است؛ یعنی دولت با در اختیار داشتنِ نیروهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی در مملکت خود محیطی امن به وجود آورد تا همۀ مردم از تولی دکننده تا اقشار دیگر، همگی در سایۀ امنیت زندگی کنند. جنبه دیگر، امنیت اخلاقی است؛ بدین معنا که مال و آبروی دیگران حفظ شود. این نوع امنیت معمولاً از راه فعالیت های فرهنگی به دست می آید؛ یعنی متولیان امور فرهنگی و پدران و مادران و مدرسه و دانشگاه بکوشند تا زمینۀ گناه و فساد را از بین ببرند و مردم به فضائل اخلاقی آراسته شوند. جنبه دیگر، که به بحث ما بیش تر مربوط می شود، امنیت اقتصادی است. شک نیست که همه ابعاد امنیتی دیگر یعنی امنیت عمومی، اجتماعی و اخلاقی در امر اقتصاد و تولید، بسیار اهمیت دارد تا عرصۀ عمومی اجتماع با وجود نیروهای کارآمدِ امنیتی، در آسایش نباشد، تولید هم امکان ندارد. اما در این میان ما به نوعی دیگر از امنیت هم نظر داریم که خاصِ اقتصاد است. منظورم آن است که دولت با تدابیر تخصصی و اقتصادی و برنامه ریزی صحیح نگذارد که قوانین ضد ونقیض، واردات بی رویه، مالیات های سنگین و مواردی مثل مالیات بر ارزش افزوده، قاچاق و عواملی از این قبیل، باعث هرج و مرج شود. فکر تولی دکننده و کاسب باید امنیت داشته باشد. شوک های اقتصادی، نوسانات ارزیِ دائمی و ثابت نبودن قیمت ها، امنیت و آسایش را از بین می برد. بزرگ ترین وظیفه دولت در حمایت از مشاغل و کسب و کار، پی شگیری از بروز این ناامنی ها و مبارزه با عوامل برهم زنندۀ آرامش است. همین جا باید بگویم: نحوۀ بخورد و مجازات چند تاجر خلافکار نباید باعث ایجاد دلهره و ناامنی در تاجرانِ درستگار شود. مثلاً بعضی از خلافکاران، بعد از آزادی از زندان، خلاف خود را نم یگویند. بلکه این طور مطرح م یکنند که دولت به پول احتیاجم داشت، ما مبلغی دادیم و مشکل حل شد! این شیوۀ طرح، باعث می شود که تجار، که یکی از اصلی ترین تأمی نکنندگان مواد اولیه کارخانجات هستند، کنار بروند و با سرمایۀ زیادی که دارند، به کارهایی مثل خرید و فروش زمین و ملک و سکه و ارز بپردازند و از همین راه اقتصاد کشور فلج شود.
-
تربیت نیروی انسانی شایسته
یکی دیگر از وظایف دولت در حمایت از کسب و کار های مفید، تربیت نیروی انسانی شایسته است. چون چرخ تولید و اقتصاد با نیروی انسانی کارآمد به گردش درمی آید. نیاز مندی های انسان در طبیعت به صورت حاضر و آماده نیست، بلکه انسان باید با کار و ت الش خود به آن ها دست یابد. حکمت خداوند بر آن تعلق گرفته که با قرار دادنِ مواد خام در طبیعت، انسان را وادارد تا با کار و تلاش خود، نیاز مندی هایش را به دست آورد و از این طریق، استعداد هایش را شکوفا سازد.
تأمین صحیح این نیازمندی ها و استخراج منابع و تبدیل آن ها به انواع کالاها در گرو نیروی انسانی شایسته است. این تربیت باید از دورۀ نوجوانی و در مدارس شکل بگیرد. همانطور که گفتم، برنامه ریزی های مدارس باید طوری باشد که دانش آموزان را فقط براساس حفظیات، تربیت نکنند؛ یعنی نظام آموزشی ما، «حافظه محور » نباشد بلکه آن ها را برای انجام دادن کارهای مختلف آموزش دهند. در تربیت نیروی انسانی باید توجه داشت که هم کارگران و کارمندان و نیروهای رده های مختلف تولید باید آموزش ببینند و هم مدیران باید از جنبه های تخصصی و اخلاقی صلاحیت داشته باشند. کسانی که باید در رأس بنگاه های اقتصادی قرا رگیرند که از نظر علمی، فنی و اخلاقی شایسته باشند. سپردن مدیریت های اقتصادی – چه کوچک و چه بزرگ- به افرادی که تخصص و تجربه کافی ندارند، آفت مهم تولید و اشتغال است. به فرمایش امیرمؤمنان علی: سپردن کارها به افراد پست یا تازه کار، موجب تباهی و عقب گردِ دولت هاست .
دولت باید بکوشد با استفاده از بودجه های لازم، در مدارس و دانشگاه ها و دیگر مراکز آموزشی، به تربیت نیروی انسانی لایق همت گمارد. کسب و کارهای کوچک، وقتی به ثمر می رسد که توسط افرادِ آموزش دیده اداره شود. در داستان ها آمده است که یکی از حاکمان، از منطقه ای در قلمرو حاکمیتش، مبلغی پول و جواهرات گران بها برایش رسید. این پادشاه که از حاکمان با تدبیر و دانا بود و مشاوران زیادی داشت و فقط به فکر عیاشی و خوشگذرانی و جمع مال و جواهر نبود، بعد از دست یافتن به این مقدار از طلا و پول، جلسه ای ترتیب داد و با مشاوران خود در نحوۀ مصرف این پول، به مشورت پرداخت. هرکدام از مشاورین نکته ای گفتند و راهکاری ارائه دادند: یکی گفت: پول را میان فقرا تقسیم کنیم. دیگری گفت: برویم اقلام مورد نیاز سالهای دیگر را از کشورهای همسایه خریداری کنیم. دیگری گفت: کشاورزی را سامان دهیم و بالاخره هر کدام نظری دادند. در آن میان، یکی از مشاوران گفت: ب هنظرم این مبالغ را صرفِ تربیت نیروی انسانیِ کارآمد کنیم،
چون اگر انسان های آموزش دیده و متخصص داشته باشیم، می توانیم بخش های دیگر را هم آباد کنیم و صدها برابر این پول را سود ببریم. حاکم، این نظر را بسیار پسندید، فردی را مسئول این امور کرد و کتابخانه ای فراهم کردند و برای آموزش کودکان و نوجوانان همت گماردند و در بلند مدت، نتایج بسیار مطلوبی گرفتند. تربیت نیروی انسانی شایسته از طریق «آموزش » امکان پذیر است که در این گفت و گو های خود بارها بر آن تأکید کرده ام. به نظر من، هم آموزش باید در کودکی و از همان اوان طفولیت آغاز شود و نباید به آینده و بزرگسالی موکول شود، امیرمومنان
علی(ع) می فرماید: آموزش در سنین کودکی همانند نقش در سنگ ماندگار خواهد شد.
بنده در کشو رهای پیشرفته از نزدیک شاهد بود هام که چگونه دول تها از طریق آموزش توانست هاند کس ب وکار را در مملکت خود رونق بدهند. در این کشورها آموزش نیروی انسانی و آموزش کا رآفرینی از طریق نها دهایی انجام م یشود که بعضی از آ نها تحت نظارت دولت هستند؛ مثلاً در هندوستان مؤسس ههای مختلف از جمله «مؤسسه توسعه کا رآفرینی هند (EDII) از طریق آموز شهای کارآفرینی، به تربیت نیروی انسانی م یپردازند. این مؤسسه، پی شگاِم جنبشِ کارآفرینی و مشاغل کوچک در سراسر هند ب هشمار م یرود. ایدۀ آن هم این است که: «کارآفری نها، از مادر، کارآفرین متولد نم یشوند، بلکه از طریق آموزش و برنام هریزی به این مهم دست م ییابند ». اعضای هیئت علمی این مؤسسه و استادان آن، از بهترین و ب اتجرب هترین استادان آن کشورند که سا لها در زمینه کارآفرینی تلاش کرد هاند. این مؤسسه با حمایت دولت و سازما نهای دولتی از محیط فیزیکی بسیار عالی، کتابخانه، مرکز اطلاعات و انتشارات برخوردار است و فیل مهای آموزشی در رابطه با مشاغل و کس ب وکارها و روش کارآفرینی تهیه م یکند.
-
آموزش از راه دور
دربارۀ اهمیت آموزش، مطالبی گفتیم، اما این را هم بدانیم که آموزش صرفا از راه تشکیل کلاس در مدرسه و دانشگاه و مؤسسه نیست، گاهی آموزش از راه دور بسیار مؤثرتر است. بعضی از مواقع، بُعدِ مسافت و پراکندگیِ جغرافیایی و دوری مسیرها، امکان آموزش نزدیک را نمی دهد لذا آموزش از راه دور، روش مناسبی برای عبور از این موانع می باشد. امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و بودنِ امکاناتی مانند ویدئو، اینترنت و امثال این ها، آموزش از راه دور به آسانی انجام م یگیرد. هدف این آموزش های از راه دور، فراهم کردن زمینه های شغلی مناسب برای نیروهایی است که توان و استعداد کار را دارند اما به دلایل مختلف امکان دسترسی به آموزش های دانشگاهی و مدرسه ای برایشان فراهم نیست. برای نمونه شنیده ام که در «هند »، مؤسسه ای با نام IGNOU ، به همی نمنظور تأسیس شد و در آموزش از راه دور عملکرد بسیار موفقی داشت. امروزه «آموزش های مجازی » هم به دنبال چنین هدفی هستند.
ما نیز در ایران مان نیاز به دانشگاه ها و مهارت گاه های مختلف داریم که از راه دور و نزدیک و به صورت اینترنتی و آنلاین مهارت های مختلف را جهت رشد جامعه، به کودکان و نوجوانان و جوانان آموزش دهند.
-
برنامه ریزی
از وظایف دیگر دولت در حمایت از مشاغل و کسب و کارها، برنامه ریزی تدوین استراتژی و دادنِ الگوها به بنگاه های اقتصادی است. کار و تولید، مستلزم برنامه ریزی صحیح و کارآمد است و بدون آن نمی توان به شکوفایی اقتصادی دست یافت. این برنامه ریزی باید از جنبه های مختلفی صورت بگیرد: برنامه ریزی های کلان برای همه مراکز تولیدی و اقتصادی اعم از کوچک و بزرگ، برنامه ریزی برای رونق کسب وکار های کوچک، نحوۀ صحیح واردات و صادرات، تسهیلات مالی، هماهنگی دستگاه های دیگر با بخش تولید و اقتصاد و مسائل دیگری از این قبیل. در کسب وکارهای کوچک، که تمرکز ما در این گفت وگوها بیش تر بر مدار آن است دولت باید با برنامه ریزی صحیح، آن ها را گسترش دهد و با حمایت های اصولی باعث رونق آن ها شود. متأسفانه شاهدیم که گاهی این مشاغل کوچک، زیر پای یک بی برنامگی یا تصمیماتی نسنجیده له می شوند و از تاب و توان م یافتند. دنیای اقتصاد و تولید ب هگونه ای است که بعضی اوقات با یک اظهار نظرِ بی جا و غیرکارشناسی به لرزه می افتد و بازار دچار نوسان می شود. برنامه ریزی مثل یک اتومبیل مجهز است که ما را به مقصد می رساند و اضطراب ها و استرس ها را از بین برده و قدرت تصمی مگیری را افزایش می دهد. همۀ اجزای این ماشین باید هماهنگ ب اهم کار کنند تا بتوانند وسیله را به جلو ببرند. دولت نیز باید با برنامه ریزی، همه دستگاه های خود را در حمایت از مشاغل به کار گیرد تا چرخ اقتصاد کشور را توانا تر به گردش درآورد.
-
ریشهیابی بیماریهای اقتصاد
دولت باید با تشکیل اتاق های متعدد فکر در بخش های مختلف اقتصادی، اختلالات در نظام معیشت و تولید مردم را دریابد. در بخش مشاغل و کسب وکارهای کوچک هم از راه آسی بشناسی، بتواند به نیروهای شاغل در قسمت های مختلف مشاوره داده و آنان را از شکست نجات دهد. روزی شاه عباس از وزیر خود پرسید: امسال اوضاع اقتصادی کشور چگونه است؟ وزیر گفت: الحمدلله، وضع طوری است که تمام پینه دوزان توانستند به زیارت کعبه و حج روند! شاه عباس گفت: اگر اوضاع اقتصاد خوب بود، کفاش ها باید به مکه می رفتند نه پینه دوزان، پس معلوم است چون مردم نمی توانند کفش بخرند ناچار به تعمیرش می پردازند. بررسی کن و علت آن را پیدا نما تا ببینیم چه آفت و بیماری بر معیشت و کسب وکار بازار افتاده است!؟ دقت در این داستان، عمق توجه به بیماری های کسب و کار و معیشت و نوسانات درآمدی و ضرورت اتاق فکر را نشان می دهد. دولت باید با بررسی همه جانبه، ریشه های بیماری های اقتصادی کشور را دریابد و در مسیر اصلاح آن گام بردارد، امروز چرا قیمت کالای تمام شده در ایران بالاست؟ چرا اینقدر قاچاق کالا داریم؟ چرا اکثر تولید کننده ها موفق نیستند؟ آیا به سیاستگذاری ها و مالیات ارزش افزوده و سود بانکی زیاد برای اختصاص وام اندیشیده ایم؟ آیا این معض الت را دیده ایم و برای حل آن راهکاری داریم؟
-
فرهنگ سازی در جهت رونق کار و کارآفرینی
در بخش های قبلی، به طور مفصل دربارۀ اهمیت فرهنگ در رونق اشتغال و کسب وکار بحث کردیم. در این جا به طور خلاصه به نقش دولت در فرهن گسازی، اشاره م یکنم: حکومت، بودجه و امکانات و ابزارهای فراوانی برای فرهنگ سازی در اختیار دارد. نظام آموزشی مدارس، دانشگاه ها، صد اوسیما، مطبوعات مختلف، رسانه های مجازی و دیگر ابزارهایی از این قبیل در اختیار دولت و حکومت است که از طریق آن ها می تواند فرهنگ کار و اشتغال را درمیان جامعه ترویج کند و اعضای جامعه را از نوجوانی و جوانی به مشاغل و کسب وکارها تشویق نماید. در حال حاضر برای همه دولت های توسعه یافته و مدرن، “فرهن گسازی” نقش اول را دارد. تشویق و معرفی افراد موفق در کسب و کارهای کوچک، یکی از راه هایی است که آن ها برای گسترش فرهنگ کار در پیش گرفته اند؛ مثلاً در سنگاپور به کارآفرینان کوچک جوایز متعددی داده می شود و آن ها را از طریق رسانه های جمعی به عموم مردم معرفی م یکنند؛ حتی از قهرمانان ورزشی هم بیش تر برای آنان تشویق و تمجید در نظر م یگیرند. آنان در برنامه های تلویزیونی خود به تشریح زندگی کارآفرینان موفق و صاحبان کسب و کار کوچک می پردازند و راز ورمز موفقیت آن ها را به مردم معرفی م یکنند. در نشریات و روزنامه های مختلف هم پیروزی های مردان و زنانِ میدان کار و تولید را منعکس می نمایند. در هندوستان، چین، ژاپن و برخی دیگر از کشورهایی که اقتصاد توانا دارند از همین طریق برای رونق گرفتن مشاغل و کسب وکارهای کوچک اقدام م یکنند.
-
مشاوره های مدیریتی و فنی
از وظایف دیگر دولت در موضوع مشاغل، دادن مشاوره های مدیریتی و مالی و فنی به صاحبان مشاغل است. واقعیت این است که کسب و کارهای کوچک به مشاوره های مالی و فنی و مدیریتی نیاز دارند و دولت می تواند با ایجاد مراکز مشاور ه، به این کار اقدام ورزد. در کشور کانادا، مؤسسه ای است با نام «مجمع صنعت کانادا » که متشکّل از سازمان های مختلف دولتی و تحقیقاتی است و ۱۵۰ شعبه در سراسر کانادا دارد که به صاحبان کسب وکارها مشورت می دهند. بانک توسعۀ کسب وکارهای کانادا هم با داشتنِ مشاورانی ورزیده در زمینه مدیریت مالی، مشورت های راه گشایی به صاحبان مشاغل می دهد. هلند، ایتالیا، فرانسه و همه کشورهای پیشرفته یا در حال توسعه، متخصصان ورزیده و صاحب تجربه ای دارند که در قالب مؤسسه ها به مشاغل کوچک مشورت می دهند و در موفقیت آن ها سهیم می شوند. در ایران هم با حمایت دولت و با بهر هگیری از افراد باتجربه و جوانان خوشفکر می توان مراکز مشاوره برای تولید و کارآفرینی ایجاد کرد که به صورت حرفه ای و جدی به کارآفرینان مشاوره دهند.
جهت مطالعه کامل متن کتاب کارآفرینی برای جوانان روی این لینک ضربه بزنید.
-
اطلاع رسانی
دولت برای حمایت از مشاغل کوچک، وظیفۀ مهم دیگری هم دارد که همان اطلاع رسانی است. نقش اطلاعات در ایجاد کسب وکار و همچنین در بقا و رشد آن بسیار حیاتی است. کار آفرین باید اطلاعات داشته باشد تا بر اساس آن، نوع کار و مسیر خود را انتخاب کند. هرچه کسب وکار پیچیده تر باشد، سیستم اطلاعاتی اهمیت بیش تری می یابد. با توجه به اهمیت فوق العاده اطلاعات و اطلاع رسانی در ایجاد و ادارۀ کسب وکار های کوچک، در بسیاری از کشور های دنیا، دولت و سازمان های وابسته به آن، چنین رسالتی را بر عهده دارند. برای نمونه در «کانادا » وزارت صنایع، بانک اطلاعاتی کسب وکار ها را راه اندازی و انواع و اقسام اطلاعات تجاری، فنی و مدیریتی را به صورت اینترنتی در دسترسِ علاقه مندان به مشاغل کوچک قرار می دهد. در سنگاپور، ژاپن، کره جنوبی و …، چنین نظام اطلاعاتی از سوی دولت ها راه اندازی شده است که جریان آزاد اطلاعات و ارائه اطلاعات و دیتا و آمار و ارقام مفید و کاربردی را به کارآفرینان برعهده دارند.
-
وضع قوانین مناسب
دولت با وضع قوانین مناسب می تواند کمک مؤثری به مشاغل کوچک کند. قانون هایی مرتبط با تأسیس کارگاه ها، بیمه، خدمات دولتی، مالیات ها و اقدامات دیگری از این قبیل بسیار کار گشا خواهد بود. گاهی بعضی قوانین، مانع اشتغال صحیح است و دست و پای کارآفرینان را می بندد. دولت می تواند با بردن لایحه های مناسب و سنجیده به مجلس و تالش برای تصویب آن ها و حضور فعّال وزرا و نمایندگان دولت در کمیسیون های مجلس و بحث و گفت وگو دربارۀ لایحه های پیشنهادی، به وضع قوانین و تأسیس و رونق مشاغل کمک کند و از هرج ومرج و بی قانونی و یا وجود قوانین دست وپاگیر جلوگیری
نماید. دولت و مجلس با لایحه ها و قوانین مناسب و قوه قضائیه با نظارت خود باید امر تولید و اقتصاد را قانون مند کنند و نگذارند در بازار پولی و مالی و در معیشت مردم، اختلال به وجود می آید و بنگاه های اقتصادی به سبب قوانین نامناسب تعطیل شوند و مردم به دلالی و سفته بازی رو بیاورند.
-
ارائه خدمات بانکی
دادن تسهیلات و ارائه خدمات بانکی، نوعی دیگر از حمایت های دولت از کسب وکارهاست. چرخۀ مالی کشور به دست بانک هاست، آن ها می توانند کمک کارِ بسیار خوبی برای صاحبان مشاغل باشند. سودِ بالای بانکی برای مشاغل به نفع تولید کشور نیست. بانک ها باید گروه های کارشناسی برای رسیدگی به نحوۀ کارکرد صاحبان مشاغل داشته باشند تا اگر یک واحد تولیدی، به دلایل غیر عمدی و بدون سوء نیّت در حال ورشکستگی بود، به گونه ای او را کمک کنند و برای او در پرداخت وام مهلت قرار دهند تا بتواند به حیات خود ادامه دهد. از سوی دیگر، مشاغلی هم که به صورت موفقیت آمیز در حال فعالیت هستند باید مورد حمایت و تشویق بانک ها قرار گیرند و بتوانند با کیفیت و سرعت بهتر به مردم و جامعه خدمات رسانی کنند. متأسفانه شاهدیم که گاهی بانک ها رقیب سرسخت تولیدکنندگان هستند؛ یعنی به جای تزریق پول، خودشان به بنگاه داری رو می آوردند. امروزه، نبود نقدینگی مهم ترین مشکل صاحبان کسب وکار و مراکز تولیدی است و این واحد ها به سرمایه در گردش برای خرید مواد اولیه نیاز دارند. بانک ها باید منابع تسهیلاتی را به سوی فعالیت های مولد و اشتغال زایی که توجیه فنی، مالی و اقتصادی دارند، هدایت کنند.
-
بازاریابی و بازارسازی
حمایت مهم دیگر دولت از مشاغل کوچک، کمک کردن آن ها در بازاریابی و بازارسازی است. بالاخره، کارآفرینی که محصولی تولید کرده باید آن را در جایی به فروش برساند، برای این کار به بازارهای مناسب نیاز دارد و این دولت است که می تواند با سهولت بیشتری، این بازارها را هم در داخل و هم در خارج کشور برای کارآفرین ایجاد کند. در داخل، تأسیس بازارچه های محلی و مرزی، به مکان مناسب، مجوّز و ه مچنین به امنیت و بعضی امکانات عمومی مثل سرویس های بهداشتی، روشنایی، خیابان و ابزار دیگری مانند این ها نیاز دارد و همۀ این امکانات در دست دولت است. البته دولت چنین کارهایی را انجام می دهد، اما باید آن ها را بیش تر کند و ضعف ها را برطرف نماید. در خارج از کشور نیز به وسیله هماهنگی با سفارت خانه ها باید مکان های بهتری را برای عرضه کالاها و حضور در نمایشگاه ها به وجود آورد. همیشه بخش اقتصادیِ وزارت خارجه و سفارت خانه ها نقش کلیدی را در انجام دادن وظایف به عهده دارند. فعال کردن بخش اقتصادی سفارت خانه ها، امر تولید و کسب وکار را در داخل کشور پر
رونق میکند.
-
ثبات اقتصادی
ایجاد ثبات اقتصادی، مهم ترین وظیفه و حمایت دولت از صاحبان کسب وکار است، زیرا تا در بازار اقتصاد، ثبات نباشد، تولید هم در سطح کوچک وکلان، صورت نم یگیرد. امروزه اقتصاد دانان پذیرفته اند که ثبات اقتصادی، شرط لازم برای رشد اقتصادی بالا و دائمی است. پژوهشی که دربارۀ علل رشد سریعِ کشورهای جنوب شرق آسیا انجام شده، نشان می دهد که عامل کلیدی در رشد آن ها، ثبات اقتصادی بوده است. نرخ تورم یک رقمی و مدیریت سنجیده بودجه، به چنین امری کمک م یکند. نرخ بالای تورم را می توان به عنوان مهم ترین شاخص بی ثباتی اقتصاد نام برد چون نرخ تورم بالا و نوسان های آن، هزینه های فراوانی را بر اقتصاد کشور تحمیل م یکند. دولت می تواند از طریق نظام بانکی، اتخاذ سیاست های مناسب و هماهنگ و ابزارهای کنترلی، نقدینگی را به سوی تولید و اشتغال هدایت کند. شاید در کوتاه مدت و برای برخی افراد، تورم، مثبت و مفید باشد و همه از رکود گریزان باشند ولی کارآفرینی و توسعه در سایه ثبات اقتصادی ایجاد خواهد شد. بی ثباتی اقتصادی، فرصتی طلایی را برای سودجویان فراهم م یکند و اعتماد عمومی مردم را – که مهم ترین سرمایه ملی است- با خطر جدی مواجه م ینماید، لذا اگر ثبات اقتصادی نباشد نه تنها به مشاغل و کسب و کارها لطمه وارد می آید، بلکه فرهنگ و دین و معنویات مردم هم دچار آسیب شدید می شود.
-
ایجاد زیرساخت های مناسب
دولت و حکومت نباید رقیبِ تولیدکنندگان باشد، بلکه به عنوانِ یک حامیِ عاقل و سنجیده باید زیرساخت ها، بستر ها و زمینه های کسب وکار را برای مردم به وجود آورد.
اساس حرف ما این است که دخالت مستقیم دولت در مسئله اشتغال و تولید مفید نیست چون افزایش حضور و مداخله دولت در اقتصاد، نهایتاً به گسترش فساد و رانت و کاهش تولید منجر خواهد شد. اما دولت باید با ایجاد زیرساخت ها به اقتصاد کمک کند. یک مثال ساده در این مورد، اسنپ و تپسی و امثال این ها هستند که صد ها هزار راننده را در این مسیر فعال کرده، اما دولت نقشی در ایجاد این مشاغل نداشته، بلکه از طریق ایجاد فضا و بستر مناسب و حمایت از توسعه اینترنت و آزادی اقتصادی به فعالیت در این امر کمک کرده است. توسعۀ راه ها، تقویت اینترنت، امکانات حمل و نقل آسا نتر، تأسیس مراکز آموزشی برای یادگیری و ارائه مشاوره به مشاغل و کارهای دیگری از این قبیل می تواند امر تولید را در کشور ما پررونق کند؛ درواقع وظیفه دولت، ایجاد زمینه اشتغال از راه تدارک زیرساخت ها و بسترسازی است نه این که خود، تولید کننده باشد و رقیب تولیدکننده ها باشد. دولت و حکومت خصوصی سازی واقعی را باید جدی بگیرند و نقش خود را در عرصه تولید فقط در زمینه ایجاد زیرساخت ببینند نه تصد یگری اقتصادی و تولیدی و فنی.