این مقاله بخشی از کتاب آفت های بهره وری جناب حاج حسن آقاجانی است.
جهت دانلود متن کامل کتاب به این لینک مراجعه فرمایید.
راه کارهای دورشدن از پراکنده کاری
وقتی متوجه شـدیم پراکنده کاری، سـمّ مهلکی اسـت که زندگی ما را دچار شکست و بی رونقی میکند، باید به فکر راهحل بیفتیم تا بدانیم چه باید کرد که از این مهلکه نجات یابیم. امروز در این گفتوگو، راه کارهای دورشدن از پراکنده کاری را برای شما طرح میکنیم:
- اولویت بندی کردن کارها:
بـرای این کـه دچـار پراکنده کاری نشـویم بایـد کارهـا را اولویت بندی کنیـم. زندگی کارهـای مهـم و غیرمهم، فوری و غیرفوری، اورژانسـی و غیراورژانسـی دارد، باید آنها را بشناسـیم و اولویتهـا را مشـخص کنیـم. کسـانیکه ارزشها همه کارهـا را یک جور میبینند، موفق نمیشـوند.
- در نظر گرفتن وقت اختصاصی:
هر روز، مقداری از وقت خود را برای کارهای عقبمانده اختصاص دهیم؛مثلاً یک سـاعت از وقت خود را به انجامدادن کارهایی که به تعویق انداختهایم اختصاص دهیم. همین یک ساعت، میتواند بعضی پراکندهکاریهای ما را جبرانکند و کارهای نیمه تمام را ظرف مدت مشخصی به پایان برساند.
- عهد بستن با خود:
انسـانهای جـدی، گاهـی با خـود عهد میبندند که تـا فلان کار نیمه تمـام را به پایان نبرم، کار تازهای را شـروع نمیکنم و بر این عهد و پیمان و خود، پایبند میمانند. گاهی نـذر هـم میکنند و قسـم هـم میخورند؛ یعنی اگر پیمان خود را شکسـتم برای تنبیه خود باید فـلان کار را انجامدهم.
- در نظر گرفتن توان ها:
یک راه دیگر برای غلبه بر پراکندهکاری، شـناختنِ نقاط قوت و ضعف خود اسـت. بر اسـاس همین ارزیابی به سـراغ کاری میرویم که توانِ انجامدادن آن را داریم.
- تقسیم وقت:
اگر وقت های خود را در شبانه روز، تقسیم کنیم، دیگر به صورت بیهدف و یا آرمانی و خیالـی، بـه دنبـال کارهـای متعـدد نیمـهکاره نمیرویم. تقسـیم وقت، مـا را منظم و از ایـن شـاخه به آن شـاخه پریـدن، خلاص میکنـد. آدمهایی که وقتشـناس نیسـتند، به پراکنـده کاری دچـار میشـوند و بیهدف از این سـو به آن سـو میروند.
- جلوگیری از ترس:
ترس، معمولاً انسـانها را پراکندهکًار میکند؛ یعنی آنها را وادار میسـازد تا بیشتر به مشـکلاتی کـه ممکن اسـت احتمـالا فردا و در آینده رخدهد، فکرکننـد و با همین افکار و احتمـالات ضعیـف، هـر روز خـود را بـه کار دیگری مشـغولنمایند. اگـر میخواهیم پراکنـده کار نشـویم بایـد خود را از ایـن ترسها نجات دهیم. چون به قول روانشناسـان، تـرس تـا وقتـی مشـکل آفرین اسـت کـه از آن فـرار میکنیم، امـا آن زمان که بـا آن مواجه میشویم، قدرت خود را از دست میدهد. نباید از احتمالاتِ ضعیف فردا ترسید و خود را بـه این طـرف و آن طرف زد.
- مشغول نشدن به حواشی:
در زندگـی هـر کسـی حاشـیه وجـود دارد، این حاشـیهها، همـانطور که از اسـمِ آن پیداسـت، حاشـیه هسـتند، پس نباید جـای «اصـل» را بگیرند. پراکنـده کاری از زمانی شـروع میشـود که ما جای
«اصل» را با «حاشـیه» عوض کنیم و به کارهای غیرضروری بپردازیم.
هم در زندگی فردی و هم در مشاغل و در کارهای تولیدی و تجاری و امورتحصیلی، این حاشـیهها، بسـیار خطرناک و نابودکنندهاند و ما را به پراکنده کاری، وادار میسـازند. انسـانهای هوشـیار، دقیقاً این حاشـیهها را میشناسند و نمیگذارند که موریانۀ زندگی و شغل و کارشان شوند.
- یاد گرفتن کلمۀ طلایی (نه):
معمولاً آدمهایی که دچار پراکنده کاری میشـوند، قدرت گفتنِ کلمۀ «نه» را ندارند، به هر کار و میهمانی و سـمینار و همایش دعوت شـوند «نه» نمیگویند. روشـن است که وقتی این کارهای متعددی به انسـان پیشـنهاد میشـود، امکانِ تقسـیم وقت و انجام دادنِ همه آنها نیسـت، لذا به پراکنده کاری دچار میشـود و این اتفاقِ ناخوشایند هیچ معنایی جز «شکست» نمیدهد. انسـانهایی که در جامعه، شـناختهشـدهاند و به نوعی، محلِّ رجوع مردم هستند باید قدرت «نه» گفتن را داشته باشند تا به پراکنده کاری و بینظمی و خستگی و سرخوردگی، دچار نشوند.
جهت مطالعه کامل متن کتاب آفت های بهره وری روی این لینک ضربه بزنید.
آقای «استیوجابز» در یکی از سخنرانی های خود گفت: افراد و شرکت هایی که بـه طـور همزمان، روی چندین محصول کار می کنند، موفقیت برجسـتهای ندارند و نمی توانند برگ برندۀ شـرکت، محسـوب شـوند، چون روی هیچ کدام از آنها «تمرکـز » وجـود نـدارد. او در نهایـت میگوید: شـرکتی تمرکـز و موفقیت دارد که بـه هـر کاری «بلـه» نگویـد، بلکـه بایـد بتواند به راحتی بـه هر آنچه که همسـو با مأموریت و چشـم اندازش نیسـت «نه» بگوید و نتیجۀ این «نه گفتن ها» میشـود یـک محصول عالی.
تجربه خودِ ما هم در طولِ این سالیان نشان داده است که اگر «تمرکز» نباشد یک کسبوکار خـوب میتوانـد ظـرف مدت کوتاهی از بین برود، یا کیفیت خود را از دسـت بدهد و این، باعث تأسـف اسـت. کافی اسـت که شـما نگاهی به علل شکست «استارتاپها» یعنی کسـب و کارهای نوپا بیندازید، در این صورت متوجه خواهید شـد که یکی از علل مهم شکسـت آنها نبودِ تمرکز است؛ یعنی پراکنده کاری.