تعریف اشتغال کم هزینه و انواع آن
معنای اشتغال کم هزینه، روشن است؛ یعنی شغلی درآمدزا که بتوان آن را به نیروی همت و ذوق و خلاقیت خود فرد ایجاد کرد؛ نه با پول و مغازه و کارگاه. به عبارت دیگر، در مشاغل بدون هزینه یا کم هزینه، فرد علاقهمند در انتظار پول و سرمایه کلان نیست، بلکه به اراده و ایده خود، تکیه میکند.
مسئله اشتغال را از دو جنبه می توان بررسی کرد: یک: اشتغال در مراکز تولیدی و اقتصادی بزرگ که کارآفرین با سرمایه کلان، دست به تاسیس یک مرکز تولیدی زده و افرادی را برای کار کردن استخدام کند. این نوع اقدامات، به هزینههای هنگفت، پشتوانه و حمایتهای خصوصی و دولتی و ریسک پذیری بالا نیاز دارد. ویژگی این مراکز، آن است که از عهدۀ همۀ مردم برنمی آید و عده خاصی توان اجرا و اقدام به چنین کاری را دارند.
دو: اما جنبۀ دیگر کار اقتصادی و درآمدزا که بتواند فرد و خانواده اش را تامین کند، اشتغالهای کوچک با سرمایههای اندک و یا بدون سرمایه است. یعنی فرد، خودش به تنهایی و یا با همکاری چند نفر دیگر و با استفاده از ایده و فکر خویش و با کمترین هزینه و سرمایه دست به ایجاد اشتغال بزند. در ادبیات امروز اقتصاد، به آن «استارت آپ»هم میگویند. بیشتر تمرکز بحثهای ما روی همین جنبه ایجاد اشتغال است.
ضرورت معرفی اشتغال کم هزینه
ضرورت این بحث و این نوع اشتغال از این جهت است که در جامعه امروز، انبوهی از جوانان، بیکارند و دولت هم امکان و توان آن را ندارد که با تاسیس کارخانه ها و مجتمعهای بزرگ، زمینه استخدام کارگر و کارمند را به وجود آورد.
پس لازم است نگاه جدی تری به مسئله اشتغال های کم هزینه و بدون هزینۀ غیرخانگی و خانگی داشته باشیم و با نشان دادن راهکارهایی جوانان را جهت ورود به این عرصه ها تشویق کنیم تا «امید» را در افراد و خانواده ها احیا نموده و زمینههای فساد ناشی از بیکاری را از بین بریم.
امروزه در فضای اشتغال و کارآفرینی ایران و جهان، ضرورت راهاندازی اشتغالهای کوچک و کم هزینه و استارتآپ، بیش ازگذشته است و هم برای دولت ها و هم برای جوانان، به عنوان یک راهکار مهم و اثرگذار مطرح می باشد. علاوه بر آن، استارت آپ ها هم فرصتی برای اشتغال است و هم فرصتی برای پاسخگویی به تقاضاهای آشکار و پنهانی که در جامعه وجود دارد.
اهمیت اشتغالهای کوچک
تولید و اشتغال، همیشه برای انسان مطرح بوده است، اما در بعضی جوامع (مخصوصا در کشورهای صنعتی و مدرن) آن را جدی تر گرفته و به صورت علمی و ضابطه مند برایش برنامه ریخته اند، لذا چرخ تولید در این جوامع، بهتر و پررونقتر میچرخد.
بنده بارها سفرهای اقتصادی متعددی به کشورهای پیشرفته و صنعتی دنیا کرده ام؛ حدود بیست بار به «چین» رفته ام و از نزدیک دیده ام که چگونه حتی در دورترین روستاها، اشتغالهای بدون هزینه، ایجاد شده است. مردم هر بخش و محله، با اندک سرمایه ای برای خود، کاری ایجاد کرده اند و با همین کارهای کوچک، اقتصاد بزرگ کشور خود را به وجود آورده اند.
این قطره ها با مشارکت عمومی اندک اندک جمع شده و سپس به دریا تبدیل گشته است. دولت و کارآفرینان بزرگ چینی، توانستهاند با استفاده از ظرفیتهای بومی، شغلهای بدون هزینه ایجاد کنند و مردم را در اقتصاد کشورشان، شرکت دهند.
سفر به چین
در یکی از سفرها به کشور چین، از یک کارخانه تولید ظروف چینی بازدید کردم. این کارخانه در یکی از روستاهای بزرگ آن جا تاسیس شده بود و گران ترین و مدرن ترین دستگاهها و لوازم مورد نیاز را در آن جا مستقر کرده بودند، ماده اولیه این ظروف، گل و خاک مخصوصی بود که مسئولان کارخانه، آن را با ماشین در روستا خالی می کردند و هر خانواده ای از این خاک ها برای قالبزنی استفاده می کرد. کار این مردم، کنتراتی بود و هر کسی به هر اندازه که قالب گلی ظروف چینی را آماده می کرد بیشتر پول میگرفت. من هنگام غروب، صف طولانی مردم روستا را می دیدم که برای تحویل دادن قالبهای گلی آمده بودند و به سبب همین کارخانه، کارهای کوچک متعدد غیردولتی در آن جا ایجاد شده بود.
شغلهای کوچک (ایجاد و معرفی اشتغال کم هزینه)
در بخش های دیگر این کارخانه، شغل های کوچک کم هزینه دیگری هم ایجاد کرده بودند. حُسن این روش آن است که اولا: زمینه اشتغال های کوچک و بدون هزینه را برای گروه وسیعی از مردم به وجود میآورند و ثانیا: با ایجاد رقابت، محصول را ارزان به بازار عرضه میکنند؛ ً مثلا یک عدد نعلبکی که در ایران سی هزار تومان درمی آید، در آن جا سه هزار تومان تمام می شود.
کشور چین، وسعتی بزرگ از اشتغال های کم هزینه است که خانواده ها و افراد مختلف، در خانه، خانواده و در روستایشان با استفاده از مهارت های مختلف و با شناخت نیازها و تقاضای موجود در بازار جهانی دست به تولید میزنند و توانستهاند با کمترین هزینه و سرمایه، هم برای خود و خانوادهشان اشتغال ایجاد کنند و هم بخشی از اقتصاد چین را به عنوان اقتصاد اول دنیا، مدیریت نمایند.
فواید اشتغالهای کوچک و کم هزینه
جربههای امثال آنچه در مورد کشور چین گفتم موجب اعتقاد بنده به ضرورت ایجاد اشتغالهای کم هزینه شده است. به نظر من ایجاد اشتغال کوچک و کم هزینه، اثرات و فواید زیادی دارد که در این جا سعی میکنم فواید آن را در مقایسه با اشتغالهای پرسرمایه و کلان، در ۱۰عنوان بررسی کنم:
۱٫ اشتغال های کم هزینه، نقش بسیار مهمی در به وجود آوردن فرصت های شغلی برای افراد جامعه مخصوصا جوانان دارد. سال هاست که بیکاری، معضل مهم کشور ماست، بالاخره باید این مشکل با راه حل های منطقی و سازنده و مفید حل شود؛ و چه راه حلی بهتر از ایجاد کارهای درآمدزا و کم هزینه.
۲٫ این مشاغل کوچک باعث می شود، استعداد و خلاقیت افرادی که به زمینههای تولید و اقتصاد، علاقه دارند، شکوفا گردد و آن ها را برای کارهای اقتصادی بزرگ و سرمایهگذاریهای کلان، آماده کند. پس این کسب و کارها، سکوی پرشی برای رسیدن به کارهای بزرگ است.
۳٫ امید به زندگی و داشتن روحیۀ شاداب، سرمایه بزرگی است. این امید با «کار» به کوچکی را به عهده می گیرد، اقدام وجود میآید. همین که یک جوان جویای کار، شغل بزرگی در این جهت است.
۴٫ از همین مشاغل کوچک، نتایج تربیتی و فرهنگی بسیار مناسبی حاصل می شود، مانند ازدواج، تشکیل خانواده، فرزندآوری و… هم چنین اشتغال، مفاسد را از سطح جامعه میبرد و محیطی سالم به وجود می آورد.
۵٫ مشاغل کوچک، موجب کاهش حجم دولت شده و بودجه عمومی کشور را به سمت پروژههای مفید سوق میدهد و از حیف و میل اموال جلوگیری می کند. در واقع، کسی که به راهاندازی شغل کوچکی اقدام کرده، نه تنها هیچ هزینهای را به دولت و ملت تحمیل نمیکند، بلکه به اقتصاد کشور نیز کمک مینماید.
۶٫ وقتی که یک جوان را به شغلی کمهزینه و آسان، هدایت میکنید، در واقع او را به ارتباط با دیگران و حضور در صحنه اجتماع، دعوت کردهاید و همین امر باعث میشود که «رشد هوش اجتماعی» پیدا کند. بعضی از افراد، هوش فردی دارند، اما از هوش اجتماعی، بیبهرهاند؛ یعنی نمیتوانند با دیگران و همنوعان خود گفتوگوی سازنده
داشته باشند و در تعاملات عاجز میمانند. یک شغل کوچک، خواه ناخواه آن ها را با اجتماع پیوند میزند.
۷٫ سلامت جسمی و روانی، گنج بزرگی است که اساسا زندگی انسان را با طراوت می کند. این گنج با یک شغل کوچک و مشغول شدن به کار و به دست آوردن روحیه، حاصل میشود.
۸٫ وقتی افراد ملت به کارهای تولیدی گسترده مشغول می شوند، همین اشتغال آن ها « نمایش قدرت ملت» است. این نمایش قدرت از طریق همین کارهای معمولی اما سازنده به وجود می آید.
۹٫ اشتغال، زمینه های فساد را کمتر می کند، اگر بیکاری، به تشخیص کارشناسان و جرمشناسان، ریشه اکثر مفاسد است، پس اشتغال و کار، این فسادها را بسیار کم میکند. در این میان، اشتغالهای کوچک چون افراد بیشتری را به کار مشغول می کند،
در نتیجه، فسادهای زیادتری را هم از بین میبرد. پس یکی از فواید کسب و کارهای کوچک، کمتر کردن مفاسد است و تاثیری مستقیم بر همه جنبه های زندگی فردی و اجتماعی، از جمله «امنیت ملی» دارد. متخصصان و سیاستمداران، یکی از راه های مهم تامین امنیت را ایجاد اشتغال میدانند.
۱۰٫ آرامش روحی، فایده دیگر این اشتغال هاست. وقتی کسی می بیند توانسته با اراده خود و توکل به خدا، شغل کوچک و کمهزینهای را دست و پا کند، نزد وجدان خود سربلند است و آرامش روحی مییابد و از انجام این کار لذت میبرد. اگر افراد بیکار و بیاراده، دچار اضطراب و افسردگیاند در مقابل، افرادی که خود را به کار مفید مشغول
کرده اند، آرامش روحی دارند.
در کنار همه اینها، این نوع اشتغال چون از ذهن جوانان و افراد سطح اجتماع ایجاد میشود، خیلی از نیازها و تقاضاها را برآورده میسازد که شاید مغفول مانده و کمتر به آن توجه شده است.
امروزه ما در ایران و جهان شاهد مشاغل و استارت آپ هایی هستیم که با هزینههای کم و ایده های دم دستی ایجاد شدهاند، اما به مرور رشد و توسعه یافتهاند و جایگاه بالایی در رفع نیازهای مردم ایفا کرده اند، فروشگاههای اینترنتی و استارتآپهای مختلف در ایران و سراسر دنیا از جمله: «علی بابا»، «ای بی»، «آمازون»، «دیجی کالا»، «اوبر»،
«ایر بی ان بی»، «اسنپ»، «تپسی»، «دیوار» و… همه در این راستا قابل بررسی هستند.